مهرانمهران، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

خاطرات مهران

13بدر

1392/3/17 2:25
نویسنده : مامان مهران
217 بازدید
اشتراک گذاری

صبح 13 بدر پدرجون محسن زنگ زد و گفت ما داریم میریم باغ داوود دایی جون ماهم ساعت 12 راه افتادیم وقتی رسیدیم عمه مهری اینا و عمه افسر اینا هم اونجا بودن نیم ساعت بعد شراره جون اینا اومدن  تا غروب بودیم روز خوبی بود ولی اتفاق جالب وقتی بود که خونه رسیدیم بابای آدم اهنی رو با کمی فاصله گذاشت جلو شما  پسر گلم 4تا قدم برداشتی تا بهش برسی وای چه لحظه خوبی بود من و بابای انقد برات دست زدیم وخوشحال شدیم که شما هاج و واج ما رو نگاه میکردی البته روز 7 فروزدین هم 2تا قدم برداشتی اینم عکسهای 13 بدر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)