مهرانمهران، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

خاطرات مهران

تولد یک فرشته

1391/8/6 16:26
نویسنده : مامان مهران
175 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم از اونجا که قرار بود شما ٢١ خرداد دنیا بیاین سه شنبه١٦ خرداد رفتم پیش دکترم

ولی خانم دکتر گفت اگه میخواهی سزارین بشی باید پنج شنبه ١٨ خرداد بیای منم گفتم

باید با بابایت مشورت کنم بعد اومدم پایین بابای تو ماشین منتظرم بود بعد که بهش گفتم

اونم قبول کرد وقتی اومدیم خونه به مادر جونها هم خبر دادیم

صبح روز پنج شنبه ساعت ٥ از خواب بیدار شدم بعد از خوندن نماز ودوش گرفتن بابای منو

از زیر قران رد کرد راهی بیمارستان شدیم توی راه مادرجون مرضیه زنگ زد که بیاین دنبالم

بعد مارفتیم دنبالشون با نازنین و مادر جون راهی بیمارستان شدیم بعد از پرکردن یه سری

فرم وگرفتن ازمایش ونوار قلب بستری شدم داشتم لبا سهامو عوض میکردم که مادر جون

 ثریا هم اومد بعدش خاله جون مهنازومهدیس وراضیه خاله وعمه جون وپدرجونها هم اومدن

خلاصه ساعت ١١ بود که یه پرستار اومد دنبالم ورفتیم اتاق عمل

خوشکل من بالاخره ساعت ١٢:١٥ باوزن ٣٣٠٠وقد٥٠ ودورسر٣٥ دنیا اومدیعزیزم اینها عکسهای روز تولدت هستن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)