واکسن دو ماهگی
عزیزم صبح ساعت 11 من وبابای شما رو بردیم واکسن بزنیم بابا که نمیتونست درد کشیدن شما رو ببینه پشت در ایستاد بعد از زدن واکسن برگشتیم خونه مادرجون عزیزم نه زیاد گریه کردی ونه تب بالا خیلی خوب بودی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
عزیزم صبح ساعت 11 من وبابای شما رو بردیم واکسن بزنیم بابا که نمیتونست درد کشیدن شما رو ببینه پشت در ایستاد بعد از زدن واکسن برگشتیم خونه مادرجون عزیزم نه زیاد گریه کردی ونه تب بالا خیلی خوب بودی